برنده جایزه نوبل ادبیات در زمان تقدیم جایزه خود به همسرش گفت:
این جایزه را به همسر عزیزم تقدیم می کنم که با نبودش باعث شد من بتوانم این کتاب را تمام کنم !
*
*
پسره هر کاری میکرده نمیتونسته جواب بله رو از دختره بگیره
میره پیش دختره میگه : عمو زنجیر باف
دختره میگه : بله
دیگه اینجوریاس دیگه ما اینیم.
*
*
ینی انقدی که من شبا موقه اسمس بازی از زیر پتو سرمو میارم بیرون که نفس گیری کنم شناگرا تو مسابقات شنا نفس گیری ندارن!
والا بوخودا..
*
*
بعضیام…
مث انگشت کوچیکه پا میمونن….
واسه اینکه به چشم بیان خودشون و به در و دیوار میزنن….!!!
*
*
خنده دارترین موضوع زندگی من این است که اکنون ، هیچ چیز خنده داری در زندگی ام وجود ندارد.
*
*
غضنفر میره هتل….
صبح روز اول میره توی رستوران هتل که صبحانه بخوره ، میبینه رو تابلو نوشته:
از ساعت ۷ الی ۱۰ صبحانه ، ۱۱ الی ۱۶ نهار و ۱۷ الی ۲۴ شام !!!
غضنفر پیش خودش میگه : پس من کی وقت میکنم برم شهرو ببینم !!!
*
*
کنارم هستی و اما دلم تنگ میشه هر لحظه
خودت میدونی عادت نیست فقط خر کردن محضه !!
*
*
دیــروز : از پـذیـرفـتـن خـانـم هـای بـــد حـجـاب مـعـذوریـــم !!!
امــروز : از پــذیــرفـتـن خـانـــم هــا ، بـــا شـلـوار کــوتــاه مـعـذوریــم !!!
فــردا : جــونـه مـادرتــون بــا شـلـوار وارد شــویــــــــد
*
*
بعضیا رو باس گذاش توو سبد کالا ! بس که نیاز همه رو برآورده میکنن !!
*
*
شوهر عزیزم بابای پسرم خیلی میخوامت
فقط جون همون پسرمون بیا خاستگاریم منو از این ترشیدگی در بیار
ثواب داره بخدا
*
*
عاقا خالم میخواست بگه برات تخم مرغ سرخ کنم؟
به جاش گفت برات سرخ مرغ تخم کنم؟
خلاصه اون شب بجای تخم مرغ فرش جووییدیم !!!
*
*
جــمع مذكر ســـالم
.
.
.
اصـن مگه هست؟؟؟